آغاز تبعيضها

یازار : aydin


تبعيضهاي حكومت مركزي از 80 سال قبل نسبت به آذربايجان و البته ديگر مناطق و ملتهاي غير فارس زبان نظير كردها ، تركمنها ، عربها ، بلوچها منحصر به مسائل فرهنگي و محدود كردن زبان آنها نبود، بلكه تبعيضات سياسي و اقتصادي را نيز به ملتهاي غير فارس روا داشتند. انتصاب استانداران ، فرمانداران و روساي دولتي غير آذربايجاني و يا وابسته براي  آذربايجان كه درد مردم منطقه را درك نمي كنند از سياستهاي سيستم شونيستي در ايران بوده و هست ، حتي نفوذ فعالين سياسي ترك و ديگر ملتهاي غير فارس كه درد ملت خود را درك مي كنند ، در سيستم حكومتي به سختي امكان پذير است. بازگشت قسمتي از بودجه بعضي استانهاي ترك به تهران به عنوان سرمايه مازاد نمونه اي از عوارض چنين سياستي مي باشد.

امروز آثار تبعيض اقتصادي در آذربايجان براي كساني كه شهرهاي استانهاي آذربايجاني و شهرهاي استانهاي تهران و فارس و اصفهان و خراسان را ديده اند ملموس است و از خود حتما پرسيده اند كه آيا اين وضعيت براي منطقه مستعد و پر ظرفيت آذربايجان شايسته مي باشد!؟ البته قدمت تبعيضهاي اقتصادي در آذربايجان نيز به زمان رضا شاه مي رسد ... تبريزدر اثر هجوم سيلهاي خانه بر اندازدر سال 1308 متحمل خسارات فراواني شد.  در آن زمان كه با صرف هزينه  500 ميليون ريال راه مخصوص آبعلي و آمل ساخته مي شد واز محل مالياتهاي جمع آوري شده از آذربايجان در دهات مازندران و سوادكوه سدهاي سيماني ساخته مي شد، مركز براي تعمير سد تبريز و جبران خسارت 30 ميليون ريالي سيل به مردم در اتاقهاي وزارت كشور دست به دست هم مي ماليد و بالاخره وزارت كشور تصميم گرفت شهرداري تبريزبراي تعمير سد تبريز از بانك ملي وام گرفته و به تدريج از محل درآمد شهرداري مستهلك سازد.... در تابستان سال 1319 غله آذربايجان را كه در محل 350 الي 400 ريال خرواري قيمت داشت ، آقاي مستوفي استاندار دست نشانده رضاخان بدون توجه به مايحتاج مردم تبريز خرواري 140 ريال خريداري كرده و به مركز حمل مي كرد و در فصل زمستان مردم شهر تبريز بي آذوقه ماندند و ناچار غله مانده و گنديده گرگان را  خرواري 600 ريال خريداري كردند. فرمانده ارتش تبريز از كيفيت جوهاي خريداري شده به مستوفي مي نويسد: به علت فاسد بودن اسبهاي ارتش نمي خورند و آقاي مستوفي در حضور جمعي با نهايت بيشرمي چنين گفتند: باكي نيست حالا كه اسبهاي ارتش نمي خورند مي دهم خرهاي تبريز بخورند!....[14] اين تبعيضها بعد از انقلاب نيز ادامه پيدا كرد. بعد از انقلاب رتبه صنعتي استان آذربايجانشرقي  از رتبه سه به رتبه 17  نزول كرد و در سال 79 نسبت جمعيت بر واحدهاي صنعتي در استان اصفهان 2.13 برابر نسبت جمعيت بر واحدهاي صنعتي تمامي استانهاي ترك ايران بود .  به جز چند كارخانه بزرگ در منطقه آذربايجان كه تاريخ تاسيس آنها قبل از انقلاب واكثرا  به همت آذربايجاني ها بوده است و اكنون نيز بعضي از آنها ورشكست شده و يا در وضعيت اقتصادي خوبي قرار ندارند، اكثر صنايع استان محدود به كارگاههاي كوچك و صنايع سطح پاييني چون كارتن سازي و صنايع غذايي شده است. در زمينه معادن و فلزات سرمايه گذاري دوران هشت ساله سازندگي در استان كرمان حدود 320 برابر سرمايه گذاري در چهار استان آذربايجانشرقي و غربي و اردبيل و زنجان بوده است[32]. كارشكني هاي مستقيم و غير مستقيم دولت در سرمايه گذاري در آذربايجان بوسيله مسئولين وابسته به مركز موجب گريز سرمايه ها و بدنبال آن نيروي كاري و تحصيل كرده از آذربايجان و سرازيري آن به شهرهاي تهران و كرج و شهرهاي فارس نشين شده است.  به روايتي آمار مهاجرت از آذربايجان در زمان جنگ ايران و عراق بيش از آمار مهاجرت استان خوزستان بوده است! يعني عاملي بد تر از جنگ در آذربايجان حاكم مي باشد! در آمارهاي رسمي ارائه شده آمار بيكاران استانهاي آذربايجاني كمتر از استانهاي فارس نشين مي باشد! كه البته واضح است اين هم به معني حل معضل بيكاري نيست بلكه به معني فرار بيكاران از منطقه و اسكان آنها به شهركهاي اقماري تهران چون اسلام شهر و شهريار و... مي باشد. در حاليكه طرح اتوبان جاده پر رفت و آمد و ترانزيت تهران –تبريز-اروپا با تاخير مواجه مي شود و مسافرين بايد مسافت 630 كيلومتري بين تبريز و تهران را با صرف 12 ساعت در قطار طي كنند و با وجود آزاد راه تهران - اصفهان ، به طرح قطار سريع السير تهران – اصفهان نيز بودجه تخصيص داده مي شود تا اين مسافت به دو ساعت تقليل پيدا كند. 53 ميليارد تومان براي قطار هوايي داخل شهري در تهران صرف مي شود تا كشاورز بيكار آذربايجاني منطقه مستعد آذربايجان را به قصد ساخت ستونهاي بتني اين ريل هوايي ترك كند!