به ياد درياچه اي كه روزي سينه ي افراشته اش را بر پهنه ي بيكران هستي گسترانده بود
یازار : aydin
Tiraxturfans.Com. درياچه ي درياگونه اي كه زماني مي غريد، مي جوشيد و با امواج خروشانش با سخاوتمندي تمام زندگي را به مردماني كه شايد اغلب با بي خيالي و بي تفاوتي از كنارش گذر مي نمودند ارزاني مي داشت اكنون شمارش معكوس براي آخرين نفسهاي خود را آغاز نموده است. سخن از درياچه ي زيباي اورموي آذربايجان مي باشد كه چند صباحيست قرباني بي فكري، بي تدبيري، بي مديريتي و بي مسئوليتي انسانهاي لاقيدي گشته است كه شايد چند تريلر هم قدرت كشاندن القاب پر زرق و برقشان را نداشته باشد اما برخلاف عناوين پوشالي كه يدك مي كشند مغزهاي حقيرشان ممكن است قدرت مشاهده ي ذره اي آنطرفتر از نوك بيني شان را نيز نداشته باشند چه برسد به اينكه توانايي درك رازهاي نهفته در دل امواج بيكران اين درياچه ي نيلگون را داشته باشند!. آري نگين بي بديل آذربايجان «دريا» بودن را به دست فراموشي سپرده و رو به سوي «كوير» و «بيابان» نهاده است. آه چه سخت است بر مرگ يكي از شريانهاي بي جايگزين حيات نظاره گر بودن و از دست زدن حتي به عملي جزئي براي بخشش قطره اي از زندگي به آن عاجز بودن. چه بيرحمند آناني كه بجاي دميدن حيات بر پيكره ي بيجان اين درياچه ي بي نظير حاميانش را اسير در بند جهالت خود نمودند. چگونه پاسخ تاريخ را خواهند داد آناني كه با دستكاريهاي ناشيانه و نابخردانه شان قلب پرتلاطم اين زيست بوم چندهزار ساله را به خاموشي سوق دادند؟ و چقدر بي تفاوتيم ما در قبال فجايعي كه در پيرامونمان مي گذرد بر ما حرجي نيست!!! از قديم و نديم گفته اند از ماست كه بر ماست...