شباهت آنتي تيراختورها با هم
یازار : aydin
اينجا مطلبي منتشر شده با عنوان “شباهت تراكتوريها با علي دايي” كه از بند بند آن غرض و مرض نسبت به تيراختور و هوادارانش و در كل نسبت به آزربايجان مي بارد. البته خوبي چنين مطلبي، در آن است كه يقينا باعث خواهدشد، افرادي مثل علي دايي، دوستداران واقعي خود را شناخته، و متوجه شوند با آن همه خدمتي كه كردهاند، چه افكار مغرضانه وعجيب و غريبي نسبت به آنها، تنها به دليل اردبيلي و آزربايجاني بودنشان وجود دارد. جهت پاسخ به مطلب فوق الذكر، بنده هم بر آن شدم، به شباهت دشمنان تيراختور بپردازم:
1- آنتي تيراختورها نزديك دو سال است، افكارشان به خاطر كسب عنوان پرتماشاگرترين تيم ليگ توسط تيراختور، و پرشدن نصف استاديوم آزادي در تهران توسط طرفداران تيراختور مشوش است. و موقعي كه چنين صحنههايي تكرار مي شود زود يك نظرسنجي اس ام اسي مي گذارند تا واقعيتها را طور ديگري جلوه دهند. مثلا هفته قبل، كه در دماي ده درجه زير صفر، بيش از هفتادهزار نفر، استاديوم بزرگ تبريز را پر كردند. و چند روز بعد، در حاليكه كل جمعيت حاضر در دربي تهران حول و حوش پنجاه هزار نفر مي شد، برنامه فوتبال برتر هم يك نظرسنجي غافلگير كننده(!) گذاشت و پرسيد كداميك از سه تيم تيراختور و استقلال و پيروزي پرطرفدارترين هستند!؟ و عددي كه براي تيراختور به دست آمد دقيقا همان عددي بود كهدر نظرسنجي كذايي برنامه نود دو سال قبل اعلام شد. قابل توجه است كه اين عدد، درصد سه جمعيت استانهاي اردبيل و آزربايجانهاي شرقي و غربيبه نسبت به كل كشور است!! اين در حالي بود كه درصد طرفداران پيروزي كه چهار درصد كمتر بود، ظرف چند دقيقه، به دليل گلهاي ايمون زايد، از استقلال جلو زد!!
2- فرق نمي كند كه رييس يا مسؤول در كميته داوران عنايت باشد يا عسكري! اگر نسبت به تيراختور ناداوري صورت گيرد، مرغ داوري يكپا دارد و امكان ندارد اشتباه بكند! اين چشم طرفداران تيراختور است كه چپ مي بيند. هميشه حق با داوران است. مگر اينكه خطاهاي داوري، مثل قضاوت چشم بسته تركي و كمكهايش در بازي تيراختور و استقلال، آنقدر سريالي و فاحش باشد كه تا بخواهند بگويد ماست سياه است، ديگر دير شده.
3- فرق نمي كند كه مسؤول كميته انضباطي كه باشد. پيراهن عثمان اينكه “در برابر اشتباهات داوري نبايد اعتراض كرد”، هميشه بالاست! بدون آنكه توجه شود عامل و مقصر چه و چه كساني بودهاند، شديدترين محروميتها براي تماشاگران تيراختور اعمال مي شود. البته اعمال چنين محروميتي دير و زود دارد؛ اما سوخت و سوز ندارد. مثلا در بازي پارسال تيراختور و پيروزي در تهران يك شبه تماشاگران محروم شدند! و در انتهاي ليگ(پس از افتضاح جهانبازي دربازي جنجالي تيراختور و صبا و تبديل حكم پنالتي به دراپ بال در بيرون محوطه جريمه!)، كه ديگر كار از كار گذشته، و راه تيراختور به آسيا مسدود شده بود، در صدور حكم آنقدر تاخير شدكه سه جلسه محروميت در فصل بعد ليگ اعمال شد!
4- فرق نمي كند تيراختور با كدام در خارج تبريز بازي داشته باشد؛ سعي وافر مي شود تا تصاوير مربوط به تشويق كنندههاي تيراختور نشان داده نشود يا كم نشان داده شود! مگر اينكه آخر بازي باشد و تيراختور هم در لحظات پاياني هم گل زده باشد تا بالاخره مونيتور مربوط به شادي طرفداران تيراختور انتخاب شود!
5- فرق نمي كند كه آنتي تيراختور در كدام روزنامه و مجله و سايت قلم فرسايي كند! فرافكني و مغالطه تاكتيك اصلي براي نوشتن است. ابتدا به تعريف و تمجيد تركها و قهرمانيپروري(!)شان پرداخته مي شود تا بگويند ما هيچ دشمني و خصومت با شما نداريم؛ تا به خواننده بي طرف القا بكنند كه نوشتهشان از روي منطق است بعد بدترين حملات و اهانتها را مي كنند و در اين راه خود در موضع عقل كل نشسته و به خود هم حق مي دهند كه از بالا به پايين توصيههاي پدرانه و قيم مآبانه هم بكنند و البته در جملات خود دچار تناقض گويي هم مي شوند تا خواننده كمي بخندد:
خيلي از هواداران تراكتورسازي نيز در اين زمينه شباهت بسيار زيادي به علي دايي همشهري سابق خود دارند، سابق از اين جهت كه زماني اردبيل جزيي از استان قهرمانپرور آذربايجان شرقي بود. از نظر اين عده از هواداران تراكتور، حق هميشه با آنهاست و آنها هيچ گاه اشتباه نكرده و نميكنند. حساب بسياري هواداران تراكتور از اين عده جداست هر چند همين عده هم هوادار تراكتور هستند و قابل احترام اما آنها خودشان احترام هيچ كس و هيچ چيز را نگه نميدارند و خيلي وقتها نه تنها در برابر كوچكترين انتقادات واكنشهاي تند نشان ميدهند و در وبسايتها و وبلاگها بدترين كامنتها و توهينها را ميگذارند، بلكه در خيلي از اوقات در مقابل مطالب حمايتي نيز واكنش منفي نشان ميدهند و خيال ميكنند اين مطلب تو كار تراكتور بوده است.
همانطور كه مي بينيد اين نويسنده، ابتدا خيلي از هواداران تيراختور را داراي خصلت هميشه حق به جانب مي داند و در اين راستا علي دايي و اردبيل را هم به عنوان مشت نمونه خروار مثال زده و بعد هم مي گويد: “البته حساب بسياري از هواداران جداست“! امثال اين نويسنده كه پارسال، موقع رويارويي طرفداران تيراختور و علي دايي، يقينا حمايت جانانهاي از علي دايي هم كرده اند؛ ولي به دليل اينكه آنتي تيراختورها هيچگاه نمي خواهند حق را به طرفداران تيراختور بدهند، جهت اثبات ادعاي نژاد پرستانه خود، مشهورترين فرد فوتبالي آزربايجان را كه بيش از اردبيل و آزربايجان در خدمت فوتبال تهران بوده، قرباني مي كنند؛ و اينجاست كه بغض خود را به طور علني نشان مي دهند.
6- تفاوتي ندارد، آنتي تيراختور كه باشد و براي كدام سايت و نشريه بنويسد؛ با اينكه در زمان حال نمي خواهند سر به تن تيراختور نباشد، اما همهشان نسبت به گذشته تيراختور نوستالژي دارند!! ياد ايامي مي كنند براي ما! مي گويند واي كه چه گذشته خوبي داشتيد! منظورشان حتما اين است چه خوب بود زماني كه در تبريز، استقلال و پيروزي هم درصد قابل توجهي از باغشمال را پر مي كردند: چه خوب بود زماني كه ادعا نداشتيد و عاقل بوديد و سر به زير! ولي حالا خيلي دور بر داشتهايد و حال ما را در تهران مي گيريد! اصلا چه معنا دارد شما در استاديوم آزادي سروري كرده و بياييد و تيمهاي محبوب ما ببريد. چرا به بازيهاي تيراختور در تهران ساكنان ترك كرج و تهران هم مي آيند؟! در اين مملكت فقط استقلال و پيروزي، فقط حق آب و گل دارند و اين حق فقط براي اين دو تيم هست كه در همه استاديومها تماشاگر داشته باشند!! البته گفتن چنين چيزهايي را با زرنگي هم انجام مي دهند؛ البته نه از آن زرنگيهاي عاقلانه! درست از همان زرنگيهايي كه در صفهاي بربري و نان تافتون تهران مشاهده مي شود:
ذهنيت من از هوادار تراختور، ذهنيت چندين و چند اقوام آذربايجانيام است كه از زمان ليگ تخت جمشيد طرفدار تراختور بودند و حتي براي تماشاي بازيهاي اين تيم از مراغه به تهران ميآمدند. هنوز ادب و شعور آنها بعد از 30-20 سال براي من خاطرهانگيز است. متاسفانه ذهنيت من و خيليهاي ديگر كه از تراكتور و هوادارانش داراي چنين ذهنيتهاي زيبايي بودند در حال تبديل شدن به اين ذهنيت است كه طرفداران اين تيم پرخاشگر هستند، به راحتي به ديگران توهين ميكنند، براي 3 امتياز صندليهاي استاديوم را ميشكنند و…
7- يكي از شباهتهاي آنتي تيراختورها مغالطه از نوع “قاباخدان گلميشليك” است. يعني در صورت مرتكب شدن يك خطا، دست پيش مي زنند كه پس نيافتند! مثل شاهكار قرن محسن تركي در بازي تيراختور و استقلال. اين رسوايي آنقدر بزرگ بود كه تمام ابعاد ناداوريها عليه تيراختور را مشخص كرد؛ ولي آقايان مي گويند كه همين داور در فلان بازي خوب(!) قضاوت كرده و چرا آن موقع نگفتيد كه خوب قضاوت كرده! فارغ از آنكه قضاوت بد دارد، ولي خوب ندارد. و يا اينكه فرافكني كرده و اعتراضات تماشاگران را بهانه مي كنند! درست مثل اينكه يك خانواده موقع برگشت به خانه، دزد را موقع سرقت دار و ندارشان را بگيرند، و در اين وسط يكي از اعضاي خانواده يك فحش هم به دزد بدهد؛ ولي مردم به جاي پرداختن به محكوميت دزدي، پدر خانواده را سرزنش بكنند كه چرا به دزد گفتيد بد!
8- به اين عبارات اهانت آميز دقت كنيد:
با اين همه و اين همه زحمتي(!) كه ما براي گرفتن تيراژ در آذربايجان كشيدهايم و براي چاپ دومها و عوض كردن جلدها هزينه كردهايم و در عوض اين همه تهمت خوردهايم و به ما انگهاي مختلف چسباندهاند، حاضرم تيراژ 90 را به خيلي از روزنامههاي رقيب كه منتظر چنين روزي هستند بدهيم اما مصداق دوست نادان مردم آذربايجان و هواداران تراكتور نباشيم.
گويا فرق نمي كند، كدام مجله و يا سايت باشد. همگي ملتفت شدهاند كه طرفداران ميليوني تيراختور هيچ علاقهاي به پيگيري اخبار تيمهاي سرخابي، ندارند. اما نشريات مزبور تمايلي هم ندارند تيراژ و درآمدشان رفته رفته كمتر شود! بنابراين سعي مي كنند مطالب مربوط به تيراختور را هم چاپ كنند! و به جاي اينكه ممنون طرفداران تيراختور باشند كه باعث رونق در كارشان شده، و مثلا بيش از نصفي از هيتهاي سايتهاي ورزشي به دليل بازديد علاقمندان تيراختور است، با كمال بي پروايي، منت گذاشته، و اسمش را هم مي گذارند كشيدن زحمت براي آزربايجانيها! و چون اين كار از روي عشق و علاقه باطني نبوده، و با اكراه انجام مي شود و اصولا فلسفه هواداري از تيراختور، با بقيه تيمها از زمين تا آسمان فرق مي كند و جايي براي خاله زنك بازي ورزشي نيست؛ خوب مشخص است، بيشتر از يكي دو بار نمي توانند سر طرفدار تيراختور را با چند تيتر توركي كه آنهم در كمال تزوير و دو رويي صورت مي گيرد، كلاه بگذارند. اول و آخر مشخص مي شود! و كار به آنجا مي رسد كه مي بينند كسي به حسابشان نگذاشته زود موضع برتربيني خود را اعلام كرده و به طرزي گستاخانه مي گويند :”نخواستيم دوست نادان مردم آذربايجان باشيم!”. يعني شما نمي دانيد چگونه رفتار كنيد، ولي ما مي دانيم! و آنتي تيراختورها بايد بدانند در صورتي كه مي خواهند به اين روند ادامه داده، و بدون شيله و پيله ننوشته، و نمي خواهند واقعيات را همانگونه كه هست منعكس كرده، و از در نصيحت و صحبتهاي عاقل اندر سفيه بر نمي آيند، همان بهتر كه با دست خود، كركره بازار مكاره خود را پايين بكشند.
آيدين كسائي